کد خبر: ۸۰۷۵
۲۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۰

حکایت تلخ تکیه تاریخی داروغه

خادم تکیه که از خاندان اقوام‌شکوهی است، می‌گوید: «این ساختمان اصلا در نداشت و دورتادور غرفه‌ها به یکدیگر راه داشت که مردم می‌نشستند پشت در حسینیه حصیر و پلاس می‌انداختیم تا روضه‌خوانی را بشنوند».

«روبه‌روی سردر قدیمی و کهنه حسینیه می‌ایستیم و به کاشی‌های رنگ‌ورورفته، اما هنوز پابرجای آن نگاهی می‌اندازیم. دلمان برای تماشای آنچه پشت این دیوارهاست، غنج می‌رود. در چوبی تکیه، قرص و محکم سر جایش ایستاده است و هنوز برای سازنده‌اش، آبروداری می‌کند.

در که باز می‌شود، از یک دالان کوتاه وارد حیاط می‌شویم. انگار زمان در کوچه و پشت در حسینیه متوقف می‌شودو به سال‌ها قبل بر می‌گردیم؛ ماییم و یک تکیه تاریخی. از همین‌جا می‌شود هیاهو و رفت‌وآمد عزاداران دو قرن پیش را در آن تصور کرد؛ پیرمردی آستین بالا زده است و دارد در حوض آب وسط حیاط، وضو می‌گیرد.

مرد دیگری با یک سینی استکان کمرباریک پر از چای، دوره می‌چرخد و به سیاه‌پوشان عزای امام، چای داغ تعارف می‌کند. ایوان‌ها دورتادور حیاط را فراگرفته و غرفه‌هایی را ساخته‌اند که مردم درون آن می‌نشینند و روضه را با گوش جان می‌شنوند.

خبری از در و دریچه نیست تا حائلی میان دسته‌جات عزاداران حاضر در غرفه‌ها نباشد. دیوار‌های خشت‌وگلی تکیه با تزیینات مختصری که از بازی آجر‌ها شکل گرفته است، چشم را به‌سوی خود می‌کشاند. آدم باورش نمی‌شود حسینیه‌ای با چنین قدمت و اصالتی، میان شهرمان هنوز دارد ادامه حیات می‌دهد و ما از آن بی‌خبریم.

این رویای خوشی است که دوست داشتیم روایتگرش باشیم. می‌خواستیم به بهانه ثبت حسینیه داروغه در فهرست آثار ملی ایران، به دیدار این بنای تازه‌رسمیت یافته برویم و به خیالمان از حال خوش آن بنویسیم. اما نتیجه این رویارویی، شد نوشتن حکایتی تلخ که پیش‌روی شماست؛ حکایتی درباره یکی از سه تکیه قاجاری مشهد که حال و روز خوشی ندارد.

ناگفته نماند که ما در این گزارش تنها به توصیف وضعیت این تکیه پرداخته‌ایم و با گردانندگان فعلی آن به گفتگو نشسته‌ایم، اما در بخش دوم این گزارش که به زودی منتشر می‌شود، به سراغ مسئولان سازمان‌های مرتبط می‌رویم و پاسخ آنان را درباره رسیدگی به وضعیت این حسینیه که بالغ بر ۱۵۰‌سال قدمت دارد، منتشر می‌کنیم.

حکایت تکیه تاریخی داروغه

 

آدرس تازه تکیه داروغه را قدیمی‌ها پیدا نمی‌کنند

برای رفتن به تکیه داروغه، باید از بولوار سردار شهیدشوشتری، ره‌باغ حضرت زهرا (س) را پیش گرفت. خبری از کوچه‌های قدیمی و نام‌های هویتی آن نیست. این آدرس را قدیمی‌های محله پیدا نمی‌کنند. پس از گذر از چند پارکینگ و فضای خالی، به ساختمان‌ها می‌رسیم.

در سمت راست کوچه، نخستین بنا آب‌انبار داروغه است که سال‌ها پیش ثبت‌ملی شد و تاکنون به حال خود رها شده است و به زندگی نزار خود ادامه می‌دهد. یک ورقه فلزی با پایه‌های زنگ‌زده و نقاشی‌هایی که نمی‌تواند زشتی حضور آن را بر در یک آب‌انبار پنهان کند، جلوی راهمان را سد کرده است تا از احوال آب‌انبار بی‌خبر بمانیم.

فضای خالی پشت آن، تبدیل به پارکینگ ماشین‌ها شده است. منبع حوض انبار قدیمی که احتمالا برای کار راه‌اندازی حسینیه و ویژه مردم محل برپا شده و حدود نیم‌متری از سطح زمین بالاتر بوده، اکنون صاف شده است تا دو ماشین بیشتر بتوانند پارک کنند و عایدی آن‌هم به صاحب پارکینگ برسد.

رنج مضاعفی دارد اینکه بدانی عایدی چند ماشین بیشتر، باعث خرابی یک مجموعه تاریخی و ثبت‌ملی شده است. چند مغازه با کرکره‌های پایین در همسایگی حسینیه داروغه هستند و فاصله میان آب‌انبار تا در ورودی آن را پر کرده‌اند.

معلوم می‌شود این مغازه‌ها ازآن حسینیه هستند و درآمدشان باید به آن برسد. اکنون دیگر پشت در حسینیه ایستاده‌ایم و بر در چوبی‌اش می‌کوبیم تا خادم آن که از خانواده اقوام‌شکوهی است، در را به رویمان بگشاید و ما را با تصویری که در ذهنمان از یک حسینیه قاجاری داریم، روبه‌رو کند. باز شدن در چندلحظه‌ای بیشتر طول نمی‌کشد تا رؤیای ما را فروبریزد و واقعیت امروز تکیه را برایمان عیان کند.


ساختمانی پینه‌بسته، در انتظار مرمت

پشت آن در باشکوهی که به رویمان گشوده می‌شود، یک بنای پینه‌بسته از آوار زمان است که در نگاه اول هیچ اصالتی ندارد. سقف دالان ورودی فروریخته است. دورتادور حیاط را ساختمانی بی‌قواره و آجری فراگرفته است. نمای روبه‌روی در با پنجره‌های قوس‌دار گنبدی، تنها شباهت این فضا با گذشته آن است.

خادم کهنسال تکیه که هفتادوپنج‌سالگی را از سر گذرانده است، میزبان ما می‌شود. از خاندان اقوام‌شکوهی است و سی سالی می‌شود که میزبان عزاداران تکیه است. او پیش از گل گرفتن هر صحبتی، ما را به دیدار دیوار خاطرات تکیه می‌برد؛ دیواری که با قاب‌عکس رفتگان خاندان اقوام‌شکوهی، پر شده است.

قدیمی‌ترین قاب مربوط‌به هفتادوپنج سال پیش است. اقوام‌شکوهی‌ها که بزرگ‌ترینشان میرزاابراهیم، پدر خادم تکیه است، به‌همراه برادرانش میرزاباقر، میرزا‌حسین و میرزااحمد و دیگر مردان خانواده، از نقاره‌زنان آستان‌قدس بوده‌اند. آن‌ها نسل‌به‌نسل در این حسینیه سینه زده اند و در آن خدمت کرده و آن را به نسل بعد خود انتقال داده‌اند.

خادم تکیه می‌گوید: «این ساختمان اصلا در نداشت و دورتادور غرفه‌ها به یکدیگر راه داشت که مردم می‌نشستند پشت در حسینیه تا منبع آب هم، حصیر و پلاس می‌انداختیم و مردم می‌نشستند تا روضه‌خوانی را بشنوند».

اکنون خبری از آن غرفه‌ها نیست. سمت چپ حیاط به منزل خادم تبدیل شده است. روبه‌روی در ورودی، فضای اصلی و مردانه حسینیه است و سمت راست آن، بخش زنانه. ساختمان داخلی حسینیه، آجری بوده که اکنون تا نیمه سنگ شده است.

طبق گفته خادم ساختمان تکیه هیچ‌گاه کامل تخریب نشده است، ولی چند نقطه از بنای آن در زمان‌های مختلف لمبیده و منجر به تعمیرات غیراصولی و ناهمخوان با بافت اصلی تکیه شده است. خادم می‌گوید: «مثلا وقتی داشتند این پشت را پارکینگ می‌ساختند، دیوار بخش مردانه فروریخت. ما مجبور شدیم آن را بالا ببریم و رویش را سنگ کردیم تا نم به درون ساختمان نیاید».

از میان صحبت‌ها می‌توان فهمید که فضا‌های اصلی حسینیه و جای دیوار‌ها تغییر نکرده و فقط شکل آن‌ها در دل سازه جدید، پنهان شده است. حدود پنجاه سال پیش برای غرفه‌ها در گذاشته شد و مرکزیت فضای باز برای عزاداری‌ها از بین رفت.

اگر در دهه ۶۰ پا به این حسینیه می‌گذاشتید، با ترکیب دیگری روبه‌رو می‌شدید. سمت چپ، ساختمان بسیج و شورای محل، روبه‌رو نمازخانه و تکیه و سمت راست، شرکت‌تعاونی‌ای که خواروبار و نفت توزیع می‌کرده، قرار داشته است.

حکایت تکیه تاریخی داروغه

 

تکیه را مردم اداره می‌کنند، بدون پول‌های اوقافی

اقوام‌شکوهی، ما را به بخش زنانه تکیه نیز می‌برد؛ جایی که ایوان‌های طاقی‌شکل خراب شده و دیوار‌های آجری با نمای گچ و سنگ جای آن را گرفته است. سرویس‌های بهداشتی تکیه نیز در جای قدیم خودش قرار دارد. از چند پله سنگی بلند، پایین می‌رویم تا به دالان تاریک و نموری وارد شویم که مستراح‌های تکیه در آن قرار داشته است.

سری به آشپزخانه بنا هم می‌زنیم؛ همان‌جایی که چای و شله در آن پخته و میان سیاه‌پوشان حسینی توزیع می‌شده است. دودکش دیواری مطبخ تکیه، همچنان باقی است؛ اگرچه دیگر کارآیی خودش را از دست داده است.

خاندان اقوام‌شکوهی با سابقه طولانی خدمت در نقاره‌خانه حرم امام‌هشتم (ع)، از قدیم ساکن این کوچه بوده‌اند و به حسینیه هم آمدورفت داشته‌اند و اکنون نیز بیشترین همت را صرف حفظ تکیه می‌کنند. آن‌ها سال‌هاست عهده‌دار نگهداری و برپا داشتن این تکیه هستند و تلاش می‌کنند اطراف محدوده حرم رضوی، خانه بخرند تا از محله پایین‌خیابان، حرم مطهر و حسینیه داروغه، دور نیفتند.

گویا چند دهه پیش، هفت یا هشت سالی تکیه بدون متولی می‌ماند و به حال خود رها می‌شود تااینکه اقوام‌شکوهی‌ها و دیگر قدیمی‌ها دوباره به فریادش می‌رسند. متولی این سازه تا اوایل انقلاب، علی‌اصغر غفوریان بوده است که وقف‌نامه و مسئولیت تکیه را به هاشم شکوهی می‌سپارد و او نیز وقف‌نامه قدیمی آن را که بر روی پوست آهو نگاشته شده است، به‌همراه دیگر مدارک به اداره اوقاف تحویل می‌دهد. جلسه قرآن امام‌حسن‌عسکری (ع) و مراسم مذهبی در ایام شهادت هنوز در تکیه برقرار است.

تکیه، هیئت‌امنا دارد و تلاش می‌کند چراغ این بنا را روشن نگه دارد، اما با دست خالی کاری از دستش ساخته نیست. شاید اگر همین جلسات نبود، تاکنون همه دیوار‌های حسینیه فروریخته بود؛ گرچه وضعیت فعلی آن نیز تعریفی ندارد. تعداد زیادی مغازه و زمین در روستا‌های مختلف، وقف این بنا شده است که البته مخارج آن برای خودش هزینه نمی‌شود.

اکنون نیز مخارج روزانه و تعمیرات و حتی فرش آن از عزاداران تأمین می‌شود. این مجموعه درکنار خانه داروغه، آب‌انبار، منبع قدیمی آب و مسجد امام‌حسن‌مجتبی (ع) قرار دارد و بازسازی آن، می‌تواند یک راسته با اماکن تاریخی بی‌شمار پدید بیاورد که مشهد از آن محروم مانده است.

 

حکایت تکیه تاریخی داروغه

 

معماری و فضای داخلی تکیه داروغه

برای اینکه از معماری حسینیه داروغه سر دربیاوریم، باید به‌سراغ تاریخ تکیه‌ها در ایران برویم و مختصری از آن بگوییم. از زمان صفویه بنا‌هایی با نام تکیه و حسینیه یا میدان در شهر‌ها و روستا‌ها ساخته شد تا میزبان مراسم مذهبی و به‌خصوص مراسم عزاداری ماه محرم مانند تعزیه، نوحه‌خوانی، روضه‌خوانی و دیگر مراسم مذهبی باشد.

از قدیم‌الایام، وقف، ستون ساخت حسینیه بود و معمولا هرجا پای سامان یافتن چنین بنایی به میان می‌آمد، پشت آن یک واقف ایستاده بود. در مشهد نیز بیشتر تکیه‌ها بر همین اساس برپا می‌شدند و عزاداری‌های دهه نخست محرم و دیگر مراسم مذهبی این شهر در دل بنا‌های وقفی‌مذهبی آن با معماری خاص خود شکل می‌گرفت. تکیه داروغه نیز بر مبنای وقف پدید آمده است و آن را به یوسف‌خان هراتی، داروغه مشهد در اواخر قاجار، مربوط می‌دانند.

در دوران قاجار، بیشتر تکیه‌ها یا حسینیه‌ها معمولا به شکل صحن مرکزی روبازی ساخته می‌شد که دسته‌جات عزاداری به آنجا می‌آمدند و عزاداران بر سر و سینه خود می‌کوفتند. یک حوض کوچک پرآب هم آن میان چشم‌نوازی می‌کرد تا هرکه خواست وضو بگیرد، به‌راحتی به آب دسترسی داشته باشد.

ایوان‌ها، شاه‌نشین‌ها و طاق‌نما‌های یک یا دوطبقه هم دورتادور صحن حیاط، فضایی مسقف بود که عزاداران و مردم کوچه و بازار می‌نشستند و غرق در تماشای عزاداران میان میدان می‌شدند. بعضی حسینیه‌ها فضای شاه‌نشین مجلل‌تری داشت که بزرگان شهر در آن مستقر می‌شدند. گاهی نمازخانه و فضای اصلی سرپوشیده نیز وجود داشت.

فضا‌هایی مانند آشپزخانه، وضوخانه و آب‌انبار هم معمولا در یک حسینیه ساخته می‌شد تا رفاه و راحتی را برای عزاداران به ارمغان بیاورد. خشت و آجر و چوب گردهم می‌آمدند و یک فضای مذهبی سنتی را شکل می‌دادند.

گاهی کاشی‌کاری، آجرکاری، گچ‌بری، منبت‌کاری و آیینه‌کاری نیز حسینیه را از سادگی می‌رهاند و آن را مجلل‌تر می‌کرد. تطبیق ویژگی‌های این حسینیه با آنچه توصیف شد، ما را با این واقعیت روبه‌رو می‌کند که بنای اصلی تکیه داروغه، قاجاری است. همچنین مانند دیگر حسینیه‌ها، تکیه دو ورودی داشته است که تماشاگران از یک در وارد می‌شدند و از در دیگر بیرون می‌رفتند.



حکایت تکیه تاریخی داروغه

 

پیشینه تکیه داروغه بر اساس اسناد 

حسینیه یا تکیه داروغه در بافت قدیم مشهد، در مجاورت قبرستان خوردو و راسته حوض مسگر‌ها ساخته شده است؛ جایی میان محله پایین‌خیابان مشهد در سال‌ها پیش. همسایه‌های قدیمی این کهنه‌بنا، دیگر به خاک پیوسته‌اند و اثری از آن‌ها باقی نمانده است. نه دیگر از کوچه مسگر‌ها خبری است، نه از آن همسایه‌های دیرینه که نسل‌به‌نسل کنار هم زندگی می‌کردند.

چند نقطه از گذشته این کوچه کنار هم حضور دارند که هرکدام بخشی از تاریخ آن را روایت می‌کنند؛ خانه داروغه در همان نزدیکی، منبع آب که یادآوری‌کننده نخستین روش‌های نوین دستیابی به آب برای مشهدی‌هاست، یک آب‌انبار که به مجموعه حسینیه پیوسته است، مسجد خوردو یا امام‌حسن‌مجتبی (ع) که سال‌هاست در آن بسته است و یکی‌دو همسایه قدیمی، حیات خودشان را به بافت تاریخی این شهر وصل کرده‌اند.

اگرچه تاریخ این بنا را با حضور یوسف‌خان هراتی در مشهد و ساخت خانه داروغه هم‌زمان دانسته‌اند، یک گشت‌وگذار کوتاه میان اسناد، این ادعا را رد می‌کند. در کتاب «نفوس ارض‌اقدس» که در سال ۱۲۵۷ خورشیدی با اجرای نخستین سرشماری مشهد نگاشته شد، به خانه داروغه در پایین‌خیابان اشاره شده و در نقشه جولیس که در ۲۹ اسفند ۱۲۴۸ ترسیم شده است، نام تکیه داروغه به‌چشم می‌خورد.

این دو واقعیت نشان می‌دهد که ساخت تکیه داروغه به‌همراه آب‌انبار و خانه آن که در نزدیکی هم قرار دارند، دست‌کم در ۱۵۴ سال پیش رقم خورده است که با تاریخ حضور داروغه بدنام خراسان، یوسف‌خان هراتی، در سال ۱۲۹۰ خورشیدی مطابقت ندارد. برای یافتن تاریخ دقیق‌تر ساخت تکیه، باید میان اسناد ماقبل سال ۱۲۴۸ خورشیدی، جست وجو و کارنامه داروغه‌های پیش از این تاریخ را بررسی کرد.

 

* این گزارش یکشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۳۳ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر